”آن کسـی کـه بـه یـک ملتـی سـلطه دارد، بـه یـک ملتـی حکومـت دارد، ایـن چنانچه عدالت پرور باشـد، دسـتگاه او عدالت پـرور خواهـد شـد؛ قشـرهایی کـه بـه او مرتبـط هسـتند قهـرا بـه عدالـت گرایـش پیـدا میکننــد؛ تمــام اداراتــی کــه تابــع آن مملکــت اســت، تابــع آن حکومــت اســت، خــواه ناخــواه بــه عدالــت گرایـش پیـدا میکنـد. عدالـت گسـترده میشـود. در صورتـی کـه یـک نفـر کـه بـه مـردم حکومـت میکنـد مزکــی باشــد و تزکیــه شــده باشــد. ا گــر همــه ملــت تزکیــه بشــوند، همیــن دنیــا بهشــت آنهاســت؛ تمــام گرفتاریهـا از بیـن مـیرود.“ جـزوه پیـش رو مفهـوم عدالـت را در نـگاه شـهید مطهـری بررسـی میکنـد.